سلطان کامپیوتر و اینترنت

در صورت کپی برداری خواهش مندیم منبع را ذکر کنید

سلطان کامپیوتر و اینترنت

در صورت کپی برداری خواهش مندیم منبع را ذکر کنید

صبر و قضاوت !( حکمت )

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار،
سومی درتابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را
فراخواند واز آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از
جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های
زیباو عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم
گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی
زد وگفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید!
شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه
حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!

اگر در ” زمستان” تسلیم شوید،
امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند
!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبینید ؛

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد